معنی לפקד
לפקד
فرماندهی کردن، فرمان
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با לפקד
מפקד
מפקד
فَرماندِه
دیکشنری عبری به فارسی
לפקח
לפקח
نَظارَت کَردَن، نَظارَت کُنَد، پُلیس را نَظارَت کَردَن
دیکشنری عبری به فارسی
לפקוד
לפקוד
مُکَرَّر بودَن، فَرمان
دیکشنری عبری به فارسی
לפחד
לפחד
تَرسیدَن، تَرس
دیکشنری عبری به فارسی