معنی לפסל
לפסל
تراشیدن، مجسّمه سازی، مجسّمه ساختن
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با לפסל
לחסל
לחסל
حَذف کَردَن، اَز بِین بُردَن
دیکشنری عبری به فارسی
לפסול
לפסול
مَحروم کَردَن، رَد صَلاحیَّت
دیکشنری عبری به فارسی
פסל
פסל
مُجَسَّم، مُجَسَّمِه، مُجَسَّمِه ساز
دیکشنری عبری به فارسی