معنی לפלרטט
לפלרטט
دست انداختن، معاشقه
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با לפלרטט
לשרטט
לשרטט
نِمودار کِشیدَن، قُرعِه کِشی، نَقشِه کِشیدَن، طَرح زَدَن
دیکشنری عبری به فارسی
לפלוט
לפלוט
بی اِختیار گُفتَن، مُنتَشِر می کُنَند، تُف اَنداختَن، پَخش کَردَن
دیکشنری عبری به فارسی
לפרט
לפרט
جُزئیات دادَن، جُزئیات
دیکشنری عبری به فارسی