معنی לפלוש
לפלוש
تجاوز کردن، حمله کند، آلوده کردن، حمله کردن
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با לפלוש
לגלוש
לגלוש
اِسکی کَردَن، گَشت و گُذار
دیکشنری عبری به فارسی
לתלוש
לתלוש
چیدَن، پارِه کَردَن
دیکشنری عبری به فارسی
לפרוש
לפרוש
بازنِشَستِه شُدَن، گُستَرِش، باز کَردَن، باز کَردَن رول ها
دیکشنری عبری به فارسی
לפלוט
לפלוט
بی اِختیار گُفتَن، مُنتَشِر می کُنَند، تُف اَنداختَن، پَخش کَردَن
دیکشنری عبری به فارسی