معنی לפזר
לפזר
زدودن، پراکنده کردن، پاشیدن
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با לפזר
לחזר
לחזר
دادگاه کَردَن، دادگاه، گول زَدَن
دیکشنری عبری به فارسی
לפטר
לפטר
اِخراج کَردَن، آتَش، کیسِه زَدَن
دیکشنری عبری به فارسی
לפתר
לפתר
باز کَردَن پیچیدِگی ها، حَلّ کُنَد
دیکشنری عبری به فارسی