معنی לפורר
לפורר
پودر کردن، فرو ریختن
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با לפורר
לעורר
לעורר
بَراَنگیختَن، تَحریک کَردَن، اِستِنباط کَردَن، آغاز کَردَن
دیکشنری عبری به فارسی