معنی לפגום
לפגום
نقص پیدا کردن، خدشه دار کردن
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با לפגום
לדגום
לדגום
مُدِل قَرار دادَن، نِمونِه
دیکشنری عبری به فارسی
לפעום
לפעום
تَپِش داشتَن، ضَرب و شَتم
دیکشنری عبری به فارسی
לפגוע
לפגוע
آسیب رِساندَن، صَدَمِه دیدِه
دیکشنری عبری به فارسی
פגום
פגום
آسیب دیدِه، مَعیوب، عِیب دار، پُرنَقص
دیکشنری عبری به فارسی