جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با לערב

לערבב

לערבב
چَرخاندَن، مَخلوط کَردَن، صَفحِه بازی کَردَن، جا بِه جا کَردَن، دَرهَم و بَرهَم کَردَن، دَر هَم پیچیدَن، مُتِناوِب قَرار دادَن، بِه هَم ریختَن، هَم زَدَن
دیکشنری عبری به فارسی

לעצב

לעצב
طَرّاحی کَردَن، طَرّاحی، مُدِل کَردَن، قالِب دادَن، شَکل دادَن، آرایِش کَردَن
دیکشنری عبری به فارسی