معنی לעקוב
לעקוב
دنباله دار بودن، دنبال کردن، ردیابی کردن، پیگیری کردن
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با לעקוב
לעזוב
לעזוב
تَرک کَردَن، تَرک
دیکشنری عبری به فارسی
לעקור
לעקור
کَندَن، ریشِه کُن کَردَن
دیکشنری عبری به فارسی
לעקוץ
לעקוץ
نِیش زَدَن
دیکشنری عبری به فارسی
לעקוף
לעקוף
سِبقَت گِرِفتَن، دُور زَدَن
دیکشنری عبری به فارسی