معنی לעבור על
לעבור על
بازبینی کردن، برو، بازنگری کردن
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با לעבור על
לחזור על
לחזור על
تِکرار کَردَن، تِکرَار کُنید
دیکشنری عبری به فارسی
לעלות על
לעלות על
فَراتَر رَفتَن، تَجاوُز کُنَد، فائِق شُدَن
دیکشنری عبری به فارسی