معنی לסתום
לסתום
گرفتگی کردن، بسته
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با לסתום
לסתור
לסתור
مُخالِفَت کَردَن، تَناقُض دارَد
دیکشنری عبری به فارسی
לחתום
לחתום
اِمضا کَردَن، عَلامَت بِزَنید، مُهر کَردَن
دیکشنری عبری به فارسی
סתום
סתום
مَسدود، مَسدود شُدِه اَست، مُبهَم، بینی گِرِفتِه
دیکشنری عبری به فارسی