معنی לסנן
לסנן
فیلتر کردن، فیلتر کنید، نشت یافتن
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با לסנן
לסנף
לסנף
شاخِه کَردَن، بِه شاخِه
دیکشنری عبری به فارسی
לסמן
לסמן
بَرچَسب زَدَن، عَلامَت گُذاری کُنید، عَلامَت زَدَن، مَعنی دادَن
دیکشنری عبری به فارسی
לסכן
לסכן
دَر مَعرِضِ خَطَر قَرار دادَن، بِه خَطَر اَنداختَن
دیکشنری عبری به فارسی
לקנן
לקנן
آشیانِه کَردَن، لانِه
دیکشنری عبری به فارسی