معنی לסכן
לסכן
در معرض خطر قرار دادن، به خطر انداختن
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با לסכן
חסכן
חסכן
مُقتَصِد، اِقتِصادی، صَرفِه جو
دیکشنری عبری به فارسی
לסנן
לסנן
فیلتِر کَردَن، فیلتِر کُنید، نَشت یافتَن
دیکشنری عبری به فارسی
לסמן
לסמן
بَرچَسب زَدَن، عَلامَت گُذاری کُنید، عَلامَت زَدَن، مَعنی دادَن
دیکشنری عبری به فارسی
לסכם
לסכם
کُلّی بودَن، خُلاصِه کَردَن
دیکشنری عبری به فارسی