معنی לסבול
לסבול
دچار درد و رنج شدن، رنج می برند، رنج بردن، رنجیدن، تحمّل کردن
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با לסבול
לנבול
לנבול
خُشک شُدَن، پَژمُردِگی
دیکشنری عبری به فارسی
לסלול
לסלול
سَنگ فَرش کَردَن
دیکشنری عبری به فارسی
לטבול
לטבול
غوطه وَر شُدَن، شیب، غَرق کَردَن، غوطِه وَر کَردَن
دیکشنری عبری به فارسی