معنی לנשוך
לנשוך
گاز زدن، گاز گرفتن
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با לנשוך
למשוך
למשוך
جَذب کَردَن، جَذب کُنَند، کِشیدَن، پَس گِرفتَن
دیکشنری عبری به فارسی
לנשוף
לנשוף
بازدَم کَردَن، ضَربِه زَدَن، پُف کَردَن
دیکشنری عبری به فارسی
לנשום
לנשום
دَمیدَن، نَفَس بِکُش
دیکشنری عبری به فارسی
לנשוב
לנשוב
وَزیدَن، ضَربِه زَدَن
دیکشنری عبری به فارسی