معنی לנקב
לנקב
سوراخ کردن
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با לנקב
לנגב
לנגב
پاک کَردَن، پاک کُن
دیکشنری عبری به فارسی
לנתב
לנתב
کانال کَردَن، مَسیر، مَسیر دادَن
دیکشنری عبری به فارسی
לנקר
לנקר
نُوک زَدَن
دیکشنری عبری به فارسی
לנקז
לנקז
آب کِشیدَن، تَخلِیَه
دیکشنری عبری به فارسی