معنی לנפוח
לנפוח
دم زدن، ضربه زدن
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با לנפוח
לנבוח
לנבוח
زوزِه کِشیدَن، پارس کَردَن، نالِه کَردَن
دیکشنری عبری به فارسی
לנפות
לנפות
اَلَک کَردَن، اِشکال زُدایی
دیکشنری عبری به فارسی
לטפוח
לטפוח
دَست زَدَن، ضَربِه زَدَن
دیکشنری عبری به فارسی
נפוח
נפוח
وَرَم کَردِه، مُتِوَرِّم
دیکشنری عبری به فارسی
לנוח
לנוח
اِستِراحَت کَردَن، اِستِراحَت
دیکشنری عبری به فارسی
לנפח
לנפח
بادکُنَک کَردَن، باد کَردَن، تَوَرُّم ایجاد کَردَن
دیکشنری عبری به فارسی