معنی לנער
לנער
لرزاندن، تکان دادن
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با לנער
לנקר
לנקר
نُوک زَدَن
دیکشنری عبری به فارسی
לשער
לשער
فَرض کَردَن، فَرض کُنید، گُمان کَردَن
دیکشنری عبری به فارسی