معنی למתן
למתן
معتدل کردن، به تعدیل
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با למתן
למתג
למתג
مارک گُذاری کَردَن، تَغییر دَهید
دیکشنری عبری به فارسی
לממן
לממן
پول تَامین کَردَن، اُمور مالی، مالی شُدَن، سَرمایِه گُذاری کَردَن
دیکشنری عبری به فارسی