معنی ללכוד
ללכוד
گرفتار کردن، گرفتن، دستگیر کردن، تور انداختن
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با ללכוד
ללמוד
ללמוד
یاد گِرِفتَن، یاد بِگیرَند، مُطالِعِه کَردَن
دیکشنری عبری به فارسی
לכוד
לכוד
مَحبوس، بِه دام اُفتادِه
دیکشنری عبری به فارسی