معنی לטחון
לטחון
خراشیدن، آسیاب کردن
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با לטחון
לבחון
לבחון
بَررَسی کَردَن، بَررَسی کُنید
دیکشنری عبری به فارسی
לטעון
לטעון
اِدِّعا کَردَن، بار، بار دادَن
دیکشنری عبری به فارسی