معنی לחשוב
לחשוב
پنداشتن، فکر کن، فکر کردن
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با לחשוב
מחשוב
מחשוב
رایانِه ای شُدَن، کامپیوتِری شُدَن
دیکشنری عبری به فارسی
לנשוב
לנשוב
وَزیدَن، ضَربِه زَدَن
دیکشنری عبری به فارسی
לחשוש
לחשוש
زیرِ لَب صُحبَت کَردَن، تَرس
دیکشنری عبری به فارسی
לחשוף
לחשוף
فاش کَردَن، دَر مَعرِض قَرار دادَن، اِفشا کَردَن، آشکار کَردَن
دیکشنری عبری به فارسی
לחשוד
לחשוד
مَشکوک بودَن، مَشکوک
دیکشنری عبری به فارسی
לחלוב
לחלוב
شیر دوشیدَن، شیر
دیکشنری عبری به فارسی
חשוב
חשוב
حَیاتی، مُهِمّ اَست، مُهِمّ، بِسیار مُهِمّ
دیکشنری عبری به فارسی
לחשב
לחשב
حِساب کَردَن، مُحاسِبِه کُنید، مُحاسِبِه کَردَن
دیکشنری عبری به فارسی
לשוב
לשוב
بازپَس گیری، بازگَشت
دیکشنری عبری به فارسی