معنی לחצות
לחצות
عبور کردن، متقاطع، عبور کردن از رودخانه
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با לחצות
למצות
למצות
تُهی کَردَن، اِگزوز
دیکشنری عبری به فارسی
לחקות
לחקות
تَقلِید کَردَن، تَقلِید کُنید، شَبیه سازی کَردَن
دیکشنری عبری به فارسی
לחנות
לחנות
اُردوگاه زَدَن، اُردوگاه، ایستگاه کَردَن
دیکشنری عبری به فارسی
לחכות
לחכות
اِنتِظار کَردَن، صَبر کُن، مُنتَظِر بودَن، صَبر کَردَن
دیکشنری عبری به فارسی
לחיות
לחיות
زِندِگی کَردَن، زِندِگی می کُنَند
دیکشنری عبری به فارسی
לחזות
לחזות
پیش بینی کَردَن، پیش بینی کُنید، آشکار کَردَن
دیکشنری عبری به فارسی
לפצות
לפצות
جُبران کَردَن، جُبران کُنَد
دیکشنری عبری به فارسی
לרצות
לרצות
اِرادِه داشتَن، خوٰاستَن
دیکشنری عبری به فارسی
לחות
לחות
رُطوبَت
دیکشنری عبری به فارسی