معنی לחמיץ
לחמיץ
ترش کردن، از دست دادن
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با לחמיץ
להחמיץ
להחמיץ
اَسیدی کَردَن، خانُم، اَز دَست دادَن، باتلاقی کَردَن
دیکشنری عبری به فارسی