معنی לחבוש
לחבוש
پانسمان کردن، پوشیدن
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با לחבוש
ללבוש
ללבוש
پوشیدَن
دیکشنری عبری به فارسی
לכבוש
לכבוש
فَتح کَردَن، تَسخیر کُنَد
دیکشنری عبری به فارسی
לחשוש
לחשוש
زیرِ لَب صُحبَت کَردَن، تَرس
دیکشنری عبری به فارسی
חבוש
חבוש
بانداژ شُدِه، بِه
دیکشنری عبری به فارسی
לחוש
לחוש
گُمان کَردَن، حِسّ
دیکشنری عبری به فارسی