לגרום לגרום عِلَّت آوَردَن، عِلَّت، ایجاد کَردَن، مُستَلزَم بودَن، فُرصَت دادَن دیکشنری عبری به فارسی
לזרוק לזרוק پَرتاب کَردَن، پَرتاب، کِنارِ گُذاشتَن، نِیزِه اَنداختَن، دور اَنداختَن دیکشنری عبری به فارسی