معنی לוחש
לוחש
آهسته صحبت کردن، زمزمه کردن
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با לוחש
לנחש
לנחש
حَدس زَدَن، حَدس بِزَن
دیکشنری عبری به فارسی
לחוש
לחוש
گُمان کَردَن، حِسّ
دیکشنری عبری به فارسی
לוחם
לוחם
نَبَردجُو، جَنگَندِه، مُبارِز، خُوش جُوش
دیکشنری عبری به فارسی