ترجمه לוחמנות به فارسی - دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با לוחמנות
ברחמנות
- ברחמנות
- بِه طُورِ رِقَّت اَنگیز، دَر رَحمَت، بِه طُورِ تَرَحُّم بَراَنگیز، بِه طُورِ اَسَفناک
دیکشنری عبری به فارسی
למנות
- למנות
- مَنصوب کَردَن، تَعیین کُنید، شِمُردَن، کُمیسیون دادَن، لیست کَردَن، مُشَخَّص کَردَن، نامزَد کَردَن، شُمارِش کَردَن، اِصطِلاح کَردَن
دیکشنری عبری به فارسی