معنی להתפוצץ
להתפוצץ
انفجار کردن، منفجر شدن، صدای انفجار دادن، ترکیدن
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با להתפוצץ
להתרוצץ
להתרוצץ
تَلاش کَردَن، دُور بِزَن
دیکشنری عبری به فارسی
להתלוצץ
להתלוצץ
لَطیفِه گُفتَن، شوخی
دیکشنری عبری به فارسی
להתפורר
להתפורר
ریز ریز شُدَن، فُرو ریختَن
دیکشنری عبری به فارسی
להתפוגג
להתפוגג
مُتَلاشی کَردَن، مَحو شُدَن، پَراکَندِه کَردَن
دیکشنری عبری به فارسی
להתכווץ
להתכווץ
کوچَک شُدَن
دیکشنری عبری به فارسی
להתפרץ
להתפרץ
فَوَران کَردَن، فَوَران، جوشیدَن، جاری شُدَن
دیکشنری عبری به فارسی
להתפצל
להתפצל
چَنگال زَدَن، تَقسیم، تِکِّه تِکِّه شُدَن
دیکشنری عبری به فارسی
לפוצץ
לפוצץ
اِنفِجار کَردَن، ضَربِه زَدَن
دیکشنری عبری به فارسی