להפעיל להפעיל راه اَندازی کَردَن، فَعّال کَردَن، اِعمال کَردَن، مُتِحَرِّک کَردَن دیکشنری عبری به فارسی
להתאבל להתאבל اَندوهگین بودَن، عَزاداری، اَندوهگین شُدَن، گِریِه کَردَن، اَفسُردِه بودَن دیکشنری عبری به فارسی