جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با להתכנס

לתכנן

לתכנן
طَرح ریزی کَردَن، بَرنامِه ریزی کُنید، زَمان بَندی کَردَن، بَرنامِه ریزی کَردَن
دیکشنری عبری به فارسی