معنی להתייגע
להתייגע
راه رفتن با زحمت، خسته شدن
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با להתייגע
להתגעגע
להתגעגע
گِرِفتار شُدَن، خانُم
دیکشنری عبری به فارسی
להתיישב
להתיישב
سَکَنِه گُذاری کَردَن، بِنِشین
دیکشنری عبری به فارسی
להתייעץ
להתייעץ
مَشوِرَت کَردَن، مَشوِرَت کُنید، مُشاوِرِه کَردَن
دیکشنری عبری به فارسی
להתיידד
להתיידד
دوست شُدَن، دوست پِیدا کُن
دیکشنری عبری به فارسی
להתייאש
להתייאש
نااُمید بودَن، نااُمید شُدَن
دیکشنری عبری به فارسی
להירגע
להירגע
آرام کَردَن، اِستِراحَت کُن
دیکشنری عبری به فارسی
לתייג
לתייג
بَرچَسب زَدَن
دیکشنری عبری به فارسی