جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با להתהפך

להתנפח

להתנפח
نَفخ کَردَن، مُتِوَرِّم شُدَن، بَرآمَدِگی پِیدا کَردَن، وَرَم کَردَن
دیکشنری عبری به فارسی