ترجمه להתאמץ به فارسی - دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با להתאמץ
להתאים
- להתאים
- تَنظِیم کَردَن، تَنظِیم کُنید، هَمزَمان بودَن، هَمخوٰانی داشتَن، رابِطِه بَرقَرار کَردَن، مُطابِقَت داشتَن، مُتِناسِب بودَن، مُساوی بودَن، مُناسِب بودَن
دیکشنری عبری به فارسی
להתאבל
- להתאבל
- اَندوهگین بودَن، عَزاداری، اَندوهگین شُدَن، گِریِه کَردَن، اَفسُردِه بودَن
دیکشنری عبری به فارسی