להתגאות להתגאות اِفتِخار کَردَن، بَرایِ اِفتِخار کَردَن، خُود را مَغرور نِشان دادَن دیکشنری عبری به فارسی
להודות להודות پَذیرُفتَن، اِعتِراف، تَسلِیم کَردَن، اِظهار کَردَن، تَشَکّر کَردَن دیکشنری عبری به فارسی