معنی להשתלט
להשתלט
تصاحب کردن، کنترل
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با להשתלט
להשתתף
להשתתף
حُضور داشتَن، شِرکَت کُنَند، شِرکَت کَردَن
دیکشنری عبری به فارسی
להשתעל
להשתעל
سُرفِه کَردَن، سُرفِه
دیکشنری عبری به فارسی
להשתמש
להשתמש
اِستِفادِه کَردَن، اِستِفادِه کُنید
دیکشنری عبری به فارسی
להשתכר
להשתכר
مَست کَردَن، کَسب کُنید
دیکشنری عبری به فارسی
להשתיק
להשתיק
خَفِه کَردَن، سُکوت، خاموش کَردَن
دیکشنری عبری به فارسی
להשתיל
להשתיל
کاشتَن، پِیوَند
دیکشنری عبری به فارسی
להשתזף
להשתזף
دَر آفتاب دِراز کِشیدَن، آفتاب گِرِفتَن
دیکشنری عبری به فارسی
להשמיט
להשמיט
حَذف کَردَن
دیکشنری عبری به فارسی
לשלט
לשלט
حُکم دادَن، بَرایِ کُنتُرُل
دیکشنری عبری به فارسی