معنی להצר
להצר
تنگ کردن، باریک، کاهش دادن
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با להצר
להגר
להגר
مُهاجِرَت کَردَن، مُهاجِرَت کُنید
دیکشنری عبری به فارسی
להמר
להמר
شَرط بَندی کَردَن، شَرط بَندی، قُمار کَردَن، ذین گُذاشتَن
دیکشنری عبری به فارسی
להצל
להצל
سایِه اَنداختَن، سایِه
دیکشنری عبری به فارسی
להפר
להפר
مُخالِفَت کَردَن، نَقض کُنَد، نَقض کَردَن
دیکشنری عبری به فارسی
לקצר
לקצר
خُلاصِه کَردَن، کوتاه، کاهِش دادَن، کوتاه کَردَن
دیکشنری عبری به فارسی