معنی להפריע להפריע مزاحمت کردن، مزاحم، مختل کردن، حواس پرت کردن، مضطرب کردن، محدود کردن، مانع شدن، اظهار نظر کردن، دخالت کردن، زحمت دادن دیکشنری عبری به فارسی