معنی להפקיד
להפקיד
سپردن، سپرده گذاری، واگذار کردن
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با להפקיד
להנקיד
להנקיד
نُقطِه گُذاری کَردَن، نُقطِه گُذاری
دیکشنری عبری به فارسی
להפריד
להפריד
جُدا کَردَن
دیکشنری عبری به فارسی
להפחיד
להפחיד
وَحشَت زَدِگی ایجاد کَردَن، تَرساندَن
دیکشنری عبری به فارسی
להחליד
להחליד
زَنگ زَدَن، زَنگ زَدِگی
دیکشنری عبری به فارسی
להוריד
להוריד
دانلُود کَردَن، دانلُود کُنید، پایین آوَردَن
دیکشنری عبری به فارسی
להוקיר
להוקיר
ارزش قائل شدن، گِرامی داشتَن، مُعتَبَر کَردَن، اِحتِرام گُذاشتَن
دیکشنری عبری به فارسی
להטריד
להטריד
آزار دادَن، اَذیَّت کَردَن، غَمگین کَردَن، مُضطَرِب کَردَن
دیکشنری عبری به فارسی
להקפיא
להקפיא
یَخ زَدَن، مُنجَمِد کَردَن، یَخچال گُذاشتَن
دیکشنری عبری به فارسی
להפתיע
להפתיע
شِگِفت زَدِه کَردَن، تَعَجُّب
دیکشنری عبری به فارسی