معنی להעמיס
- להעמיס
- شلوغ کردن، بار
واژههای مرتبط با להעמיס
להעמיק
- להעמיק
- عَمیق تَر کَردَن
להמיס
- להמיס
- حَل کَردَن، ذُوب شَوَد، ذُوب شُدَن
להזמין
- להזמין
- کِتاب کَردَن، رِزرو کُنید، دَعوَت دادَن، رِزِرو کَردَن، اِحضار کَردَن
להדפיס
- להדפיס
- چاپ کَردَن، چاپ کُنید
להטמיע
- להטמיע
- دَرون سازی کَردَن، جَذب کَردَن
להחמיר
- להחמיר
- بَدتَر کَردَن، تَشدِید کُنَند، مَجبور کَردَن، لاغَر کَردَن، تَشدِید کَردَن، بَدتَر شُدَن
להחמיץ
- להחמיץ
- اَسیدی کَردَن، خانُم، اَز دَست دادَن، باتلاقی کَردَن
להחמיא
- להחמיא
- بُرُنزِه کَردَن، تَعرِیف کَردَن، ضَخیم کَردَن
להאמין
- להאמין
- باوَر کَردَن، باوَر کُنید