לעלות לעלות صُعود کَردَن، هَزینِه، سَوار شُدَن، هَزینِه داشتَن، شُروع کَردَن، جوش و خُروش پِیدا کَردَن دیکشنری عبری به فارسی
להודות להודות پَذیرُفتَن، اِعتِراف، تَسلِیم کَردَن، اِظهار کَردَن، تَشَکّر کَردَن دیکشنری عبری به فارسی