معنی להסתכסך
להסתכסך
تضاد داشتن، نزاع
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با להסתכסך
להסתמך
להסתמך
وابَستِه بودَن، تِکیِه کُنید، تِکیِه کَردَن
دیکشنری عبری به فارسی
להסתכן
להסתכן
ریسک کَردَن، خَطَر، ماجَراجویی کَردَن
دیکشنری عبری به فارسی
להסתכל
להסתכל
چَشم دوختَن، نِگاه کُن، نِگاه کَردَن، خیرِه نِگَاه کَردَن
دیکشنری عبری به فارسی