להפסיק להפסיק مُتِوَقِّف کَردَن، تَوَقُّف، قَطع کَردَن، تَرک کَردَن، مُنحَل کَردَن دیکشنری عبری به فارسی
להחזיק להחזיק بازداشت کَردَن، نِگَه دارید، نِگَه داشتَن، حِفظ کَردَن، دارا بودَن، اِستِفادِه کَردَن اَز دیکشنری عبری به فارسی