جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با להנציח

להניח

להניח
فَرض کَردَن، فَرض کُنید، زَمین گُذاشتَن، فَرضیِّه سازی کَردَن، پیشِ فَرض گِرِفتَن
دیکشنری عبری به فارسی

להוציא

להוציא
پَراندَن، خَرج کَردَن، مَحروم کَردَن، مَصرَف کَردَن، مُنتَشِر کَردَن، صَرف کَردَن
دیکشنری عبری به فارسی

להבטיח

להבטיח
اِطمینان دادَن، اِطمینان حاصِل شَوَد، مُطمَئِن شُدَن، اِطمینان کَردَن، وَعدِه دادَن، مَحفوظ کَردَن، ضِمانَت دادَن
دیکشنری عبری به فارسی