معنی להמר
להמר
شرط بندی کردن، شرط بندی، قمار کردن، ذین گذاشتن
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با להמר
להגר
להגר
مُهاجِرَت کَردَن، مُهاجِرَت کُنید
دیکشنری عبری به فارسی
להמם
להמם
شُوک وارِد کَردَن، بیهوش کَردَن، مَبهُوت کَردَن
دیکشنری عبری به فارسی
להמיר
להמיר
تَبدیل کَردَن، تَبدیل کُنید، جایگُزین کَردَن
دیکشنری عبری به فارسی
למהר
למהר
شُلوغی کَردَن، عَجَلِه کُن، شِتاب کَردَن
دیکشنری عبری به فارسی
להצר
להצר
تَنگ کَردَن، باریک، کاهِش دادَن
دیکشنری عبری به فارسی
להפר
להפר
مُخالِفَت کَردَن، نَقض کُنَد، نَقض کَردَن
دیکشنری عبری به فارسی
לזמר
לזמר
سُرود خوٰاندَن، بِخوٰان
دیکشنری عبری به فارسی
לומר
לומר
گُفتَن، بِگو
دیکشنری عبری به فارسی
לשמר
לשמר
حِفظ کَردَن، حِفظ کُنَد
دیکشنری عبری به فارسی