معنی להכשיר
להכשיר
مستقیم کردن، آماده کنید
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با להכשיר
להכתיר
להכתיר
تاج گُذاشتَن، تاج
دیکشنری عبری به فارسی
להכשיל
להכשיל
مُخالِفَت کَردَن، خُنثیٰ کَردَن، مانِع شُدَن
دیکشنری عبری به فارسی
להפשיר
להפשיר
یَخ زُدایی کَردَن، آب شُدَن
دیکشنری عبری به فارسی
להעשיר
להעשיר
غَنی کَردَن، غَنی سازی، فَقیر کَردَن
دیکشنری عبری به فارسی
להשכיר
להשכיר
اِجارِه کَردَن، اِجارِه
دیکشنری عبری به فارسی
להכיר
להכיר
تَصوِیب کَردَن، تَشخیص دَهَد، آشِنا کَردَن
دیکشنری عبری به فارسی
להחזיר
להחזיר
جُبران کَردَن، بازگَشت، بازگَشت دادَن
دیکشنری عبری به فارسی
להחדיר
להחדיר
مَخلوط کَردَن، اِلقا کُنَند
دیکشنری عبری به فارسی
להזכיר
להזכיר
ذِکر کَردَن، یادآوَری کُنید، یادآوَری کَردَن
دیکشنری عبری به فارسی