معنی להירדם
להירדם
چرت زدن، خوٰابیدن
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با להירדם
להירשם
להירשם
ثَبتِ نام کَردَن، ثَبتِ نام کُنید، اِشتِراک گِرِفتَن
دیکشنری عبری به فارسی
להירקב
להירקב
فاسِد شُدَن، پوسیدِه شُدَن، گَندیدَن
دیکشنری عبری به فارسی
להירגע
להירגע
آرام کَردَن، اِستِراحَت کُن
دیکشنری عبری به فارسی
להיעלם
להיעלם
ناپَدید شُدَن، ناپَدید می شَوَند
دیکشنری عبری به فارسی
להיסדק
להיסדק
تَرَک خُوردَن، بَرایِ شِکَستَن
دیکشنری عبری به فارسی
להילחם
להילחם
نَبَرد کَردَن، بَرایِ مُبارِزِه، مُبارِزِه کَردَن، جَنگیدَن
دیکشنری عبری به فارسی
להיבדל
להיבדל
رُشد کَردَن، بَرجَستِه شُدَن
دیکشنری عبری به فارسی
להחרים
להחרים
تَحرِیم کَردَن، تَحرِیم، تَصَادُر کَردَن، ضَبط کَردَن
دیکشنری عبری به فارسی
להתקדם
להתקדם
پیشرَفت کَردَن، پیشرَفت، جِلو بُردَن
دیکشنری عبری به فارسی