ترجمه להיאבק به فارسی - دیکشنری عبری به فارسی
معنی להיאבק
- להיאבק
- دست و پا زدن، مبارزه کردن، دست و پنجه نرم کردن، جستجو کردن، کشتی گرفتن
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با להיאבק
להתאבל
- להתאבל
- اَندوهگین بودَن، عَزاداری، اَندوهگین شُدَن، گِریِه کَردَن، اَفسُردِه بودَن
دیکشنری عبری به فارسی