معنی להטעין
- להטעין
- بارگذاری کردن، شارژ
واژههای مرتبط با להטעין
להזעיק
- להזעיק
- اِستِدعاء کَردَن، صِدا بِزَن
להזמין
- להזמין
- کِتاب کَردَن، رِزرو کُنید، دَعوَت دادَن، رِزِرو کَردَن، اِحضار کَردَن
להבעית
- להבעית
- وَحشَت زَدِه کَردَن، وَحشَتناک کَردَن
להבעיר
- להבעיר
- آتَش زَدَن، سوختَن، شُعلِه وَر شُدَن
להבחין
- להבחין
- تَمیز دادَن، مُتِمایِز کَردَن، اِظهار نَظَر کَردَن، تَشخیص دادَن، مُتِوَجّه شُدَن
להטריד
- להטריד
- آزار دادَن، اَذیَّت کَردَن، غَمگین کَردَن، مُضطَرِب کَردَن
להטעות
- להטעות
- گول زَدَن، گُمراه کَردَن
להטמיע
- להטמיע
- دَرون سازی کَردَن، جَذب کَردَن
להטביע
- להטביע
- بَرجَستِه کَردَن، غَرق شُدَن