ترجمه לדחות به فارسی - دیکشنری عبری به فارسی
معنی לדחות
- לדחות
- تعطیل کردن، رد کردن، کاهش دادن، به تعویق انداختن، تعویق انداختن، تنزّل دادن
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با לדחות
לדחוף
- לדחוף
- وادار کَردَن، فِشار دَهید، هُل دادَن، تَحرِیک کَردَن، فِشار آوَردَن، زَدَن
دیکشنری عبری به فارسی